ما
این هفته بیشتر از هفتههای گذشته، شوق نوشتن برای شما را داریم. میدانید
چرا ؟ این هفته منطقهای را به شما پیشنهاد میکنیم که مردمش برای ما نامه
فرستادهاند و در خواست کردهاند شهرستانشان را به شما معرفی کنیم و
بگوییم که آغوششان برای پذیرایی از شما همیشه باز است. پیشنهاد این هفته ما شهرستان رودبار در استان گیلان است، ایرانیای وجود ندارد که رودبار را نشناسد؛ بعضیها تا اسمش را میشنوند، میگویند «همان بهشت سرسبز که باغهای زیتونش نظیر ندارد.» بعضیها میگویند «رودبار زیتون و ییلاقهای بیمانندش.» بعضیها سرتکان میدهند «قدمت رودبار عزیزمان به6000 سال میرسد. این شهرستان تپهای به نام مارلیک (چراغعلی تپه) دارد که طی کاوشهای باستانشناسی از آن بقایایی از اجساد مردگان و ظروفی زرین و سفالین که مربوط به هزاره اول پیش از میلاد میشدهاند، به دست آمده است.» برخی از سرو هرزویلش میگویند، همان سرو کهنسال که ارتفاعی 30 متری دارد و قطر تنهاش به 4 متر میرسد و بنابر روایات مختلف، بین1000 تا 3000 سال قدمت دارد و در شهرک هرزویل ریشه دوانده و ناصر خسرو قبادیانی نیز در سفرنامهاش از آن یاد کرده است، برخی درباره ییلاق عمارلویش حرف میزنند؛ همان ییلاقی که چند هفته پیش، روستای انبوهش را به عنوان یکی از روستاهای آن معرفی کردیم، بعضیها هم یاد امامزادههایش میافتند مثلا امامزاده محمد حنفیهاش در روستای بیورزین که اهالی معجزات فراوان از آن دیدهاند و بشدت به کراماتش اعتقاد دارند. اما بعضیها هم وقتی نام رودبار زیتون را میشنوند، با غرور و افتخار سر بلند میکنند و برای همه تعریف میکنند. این همان رودباری است که وقتی زلزله هولناک 31 خرداد 69 آن را لرزاند و بیش از 400 هزار نفر را بیخانمان کرد و دهها هزار نفر را کشت، ایرانیها با ناامیدی و چشمانی پر اشک گفتند، این بهشت کوچک دیگر سرپا و آباد نخواهد شد، اما گذشت بیش از 2 دهه نشان داد رودباریها با دلهای پاک و همت بلندشان طبیعت سرکش را هم رام و آرام و مطیع کردهاند و شهرستانشان را حتی بهتر و زیباتر و آبادتر از پیش از آن زلزله ساختهاند تا ثابت کنند رود زندگی در رودبار تا همیشه جاری است. علی یوشیزاده |
|