گفت وگو با محمد خزائى دبیر سوگواره پوسترهاى عاشورایى
هنرهاى تجسمى عاشورا
همواره حضور داشته است
[کیوان حبیبى ]
سومین دوره «سوگواره پوسترهاى
عاشورایى» از ۱۶ تا ۲۶ دى ماه در خانه هنرمندان برگزار مى شود. این
سوگواره در حالى سومین دوره خود را طى مى کند که توانسته در دوره هاى
پیشین و با همکارى نهادهاى متولى در ایجاد فضاى تصویرى مبتنى بر مفاهیم
عمیق عاشورا با استفاده از زبان هنر راهگشا باشد. این پوسترها مورد توجه
بسیارى از تکایا و مراکز برگزارى آئین هاى عاشورایى قرار گرفته است.محمد
خزائى دبیر سومین سوگواره پوسترهاى عاشورایى، دانش آموخته دکتراى دانشگاه
بیرمنگام و فارغ التحصیل دوره کارشناسى ارشد گرافیک از دانشگاه تربیت مدرس
است. وى به عنوان استاد دانشگاه، سردبیرى مجله کتاب ماه هنر، داورى
جشنواره، چاپ مقاله و تألیف کتاب هاى مختلف فعال بوده و در حوزه طراحى
پوستر نیز فعالیت زیادى داشته که از آن جمله طراحى پوسترهاى دفاع مقدس،
برگزارى نمایشگاه هاى فردى و جمعى و دریافت لوح زرین هنرمند درجه یک دفاع
مقدس از آن جمله اند. گفت وگوى ما را با دکتر محمد خزائى درباره سوگواره
پوسترهاى عاشورایى مى خوانید.
آقاى خزائى ویژگى منحصربه فرد سوگواره پوسترهاى عاشورایى که این رویداد را از بقیه مسابقات گرافیک کشور متمایز مى کند، چیست
واقعه
عاشورا یک واقعه منحصربه فرد است و در طول تاریخ اسلام به شکل خاص در
ایران رویدادى را نمى توان یافت که با واقعه عاشورا برابر باشد. این
رویداد واجد شرایطى است که نسبت به دیگر وقایع تاریخ اسلام، نوعى تمایز
براى آن ایجاد مى کند و همیشه با دید خاصى به آن نگاه شده است تا جایى که
فرهنگ خاص خود را دارد. یعنى خود عاشورا را علاوه بر فرهنگ اسلامى که در
بستر آن جارى است، واجد فرهنگ عاشورایى است. براى نمونه مى توان به معمارى
ویژه واقعه عاشورا نگریست که متمایز از دیگر انواع معمارى ایرانى است؛
یعنى چیزى که به نام تکیه در کنار مساجد شکل گرفته است، نوعى معمارى خاص
است که براى برآورد نیازهاى عاشورایى عزاداران حسینى پى ریزى شده است.
مشخص است که معمارى تکیه ها با وجود نزدیکى زیاد به معمارى مساجد از آن
متمایز است، بخصوص تکیه هاى قدیم که از دوره قاجارى باقى مانده اند، به
خوبى مبین این تمایزند.
معمارى هنرى است که براساس نیاز
مصرف کننده اش، شکل مى گیرد و نیاز متفاوت عزاداران امام حسین(ع) موجب شده
است که معمارى متفاوتى براى تکیه ها طرح شود، اما آیا تمایز تنها در
معمارى ختم مى شود
نه، در تمام هنرهایى که به واقعه عاشورا مربوط
مى شوند، این تمایز وجود دارد و مى توان به خوبى این تمایز را در موسیقى
نیز مشاهده کرد، موسیقى عاشورا از اشعار خاصى بهره مى برد که شاعران آن
شعرهاى خود را به شکل سوگوارهایى خاص عاشورا سروده اند.
ارتباط این همه با عرصه هنرهاى تجسمى چیست، چون سوگواره پوسترهاى عاشورایى محملى براى ارائه آثار تجسمى است
در
عرصه هنرهاى تجسمى هم آنچه به هنر عاشورایى مربوط مى شود مبین آثارى خاص
است، در حقیقت در این عرصه نیز ما با آثارى مواجه هستیم که در طول تاریخ
امتداد یافته اند. یعنى این مراسم و آثار مربوط به آن از دوران آل بویه و
قرن سوم و چهارم هجرى تاکنون دوام آورده، رشد کرده و بالیده است.
آنچه
شما مى گویید در شکل مرکب خود صحیح است و مى توان از آن به عنوان فرهنگ
عاشورا یاد کرد، اما در شکل بسیط، آیا مى توانید از نمونه هاى خاص هنرهاى
تجسمى عاشورا یاد کنید
بله، براى مثال اگر به شکل علم مراسم عاشورا
نگاه کنید، مى بینید که این علم ها با نقش هایى که روى آن است، تنها و
تنها اختصاص به مراسم عاشورا دارند و در هیچ مراسم دیگرى نمى توان نمونه
آن را یافت. به این شکل باید گستره رنگى خاص عاشورا را نیز افزود، یعنى
طیف رنگ هایى که براى عاشورا مورد استفاده قرار مى گیرد، خاص است و واجد
ویژگى هایى است که با این مراسم عجین شده اند.
و آیا چنین ویژگى هاى خاصى در تمام پهنه جغرافیایى که برپایى مراسم عزادارى عاشورا به شکل سنتى انجام مى شود، وجود دارد
بله،
و البته نکته اینجاست علاوه بر بروز ویژگى هاى مشترک در تمام مناطق، شاهد
افزوده شدن ویژگى هاى خاصى نیز در هر منطقه هستیم. براى نمونه اگر شما به
منطقه یزد سفر کنید مى بینید که نخل هاى ویژه عزادارى حسینى(ع) در این
منطقه به شکل ویژه اى که خاص این منطقه است، آراسته مى شود.
یعنى معتقدید که در عرصه هنرهاى تجسمى به شکل سنتى نیز فعالیت هایى در رابطه با عزادارى عاشورا در جریان بوده است
مى
خواهم بگویم حماسه عاشورا خودش داراى یک هنر تجسمى ویژه است که در طول
تاریخ حضور داشته است، به کتیبه هاى پارچه اى ویژه مراسم عزادارى عاشورا
نگاه کنید، مى بینید که با آثارى روبه رو هستید که واجد شاخصه هاى خاص
گرافیکى هستند و از نظر مبانى گرافیک مدرن، آثار بسیار شاخص و قدرتمند
هستند. نکته اینجاست که هیچ وقت روند هنرهاى تجسمى عاشورایى متوقف نشده
است و هنرمند گاهى تلاش خود را صرف ساخت علم کرده است، گاهى تلاش خود را
صرف ساخت کتل کرده است و گاهى نیز آثارش به شکل کتیبه هاى عاشورایى عیان
شده اند.
با این وصف چرا حوزه هنرى اقدام به برپایى سوگواره پوسترهاى عاشورایى کرده است
یکى
از مهمترین دلایل برپایى این سوگواره، ایجاد توجه هنرمندان گرافیک کشور به
روزآمد کردن، مفاهیم مستتر در هنر ویژه عاشورا بوده است. باید توجه داشت
که هنرها وقتى به روز مى شوند، زنده مى مانند، به این وسیله مى توان غبار
را از روى این آثار زدود.
نکته اینجاست که آنچه مربوط به سنت عزادارى
عاشوراست، در یک بستر کامل و تام جریان دارد که در نتیجه سال ها ممارست به
نهایت اوج و شکوفایى خود رسیده است، یعنى این سنت، کامل و بالنده است، اما
هنر مدرن به شکل تام به سنت حمله ور مى شود، به آن مى تازد و از بین برنده
سنت است، خوب آیا در این شرایط بخصوص امروز که زندگى هاى ماشینى پیوندهاى
سنتى ما را نیز تهدید مى کند، آیا تأکید بر مدرن کردن هنر عاشورایى به
معنى زوال آن نیست
این یکى از شعارهاى مدرنیسم بوده است، که مدرنیسم
نافى سنت هاست، چون مدرنیسم شعارهاى زیادى مطرح مى کند، و البته دوره
مدرنیسم امروز تمام شده است، اما متأسفانه ما فکر مى کنیم که زنده است!
یکى از دلایلى که مدرنیسم در دنیا سریع رشد مى کند، همین شعارهاى زیبایى
است که سر مى دهد و مردم پسند، جامعه پسند و روشنفکرپسند جلوه مى کند، اما
در طول نزدیک به دو سده، ما مى بینیم که خیلى از شعارهایى که مدرنیسم
ابراز مى کرد، حتى در خود اروپا هم عملى نشد، حالا چه رسد به کشورهایى
مانند ما که فرهنگى داریم با ریشه هاى عمیق در طول هزاره ها.
ایرادى
که به هنر سقاخانه گرفته مى شود این است که هنرى فرمالیستى بوده، در حالى
که مسئله در مورد هنر عاشورایى رسیدن به عمق ماجراست.
بله، خوب همین
مسئله فرمالیستى بودن این حرکت باعث شد که دوام نیاورد و از شتاب اولیه آن
کاسته شود، چون عمق و معناى شکل هایى را که عاریه گرفته بود، نمایان نکرد.
باید توجه داشت که در هنرهاى سنتى دو چیز از اهمیت بالایى برخوردار است.
یکى مهارت هنرمند سنتى است و دیگرى معرفت هنرمند است. هنر عاشورایى با
کمال بالایى این دو بعد را نمایش مى دهد، رسیدن به این وجه معرفتى در کنار
وجه مهارتى کار ساده اى نیست، و نیازمند مناسک و آداب خاص است. به تاریخ
خودمان که رجوع مى کنیم مى بینیم که در ۱۰۰ سال پیش در هر پیشه اى تعدادى
صاحبنظر داشتیم که بقیه پیش این افراد رمزآموزى مى کردند. این روند که به
نام اصناف فتوت شناخته مى شود، موجب شد بسیارى از مفاهیم به شکل رمزى در
هنر بروز یابد و البته این روند رمزى شدن هنر در آثار هنرى عاشورایى نیز
به خوبى مستتر شده است.