سخنان بزرگان ، جواهرات با ارزش درون سخنرانی ها است. حکیم ارد بزرگ

سخنان بزرگان ، جواهرات با ارزش درون سخنرانی ها است. حکیم ارد بزرگ

جواهرات سخن . جملات زیبا ، سخنان زیبا ، سخن بزرگان , مطالب خواندنی, جملات آموزنده ، . حکما ,زیباترین سخنان بزرگان سخن و پند کوتاه بزرگان
سخنان بزرگان ، جواهرات با ارزش درون سخنرانی ها است. حکیم ارد بزرگ

سخنان بزرگان ، جواهرات با ارزش درون سخنرانی ها است. حکیم ارد بزرگ

جواهرات سخن . جملات زیبا ، سخنان زیبا ، سخن بزرگان , مطالب خواندنی, جملات آموزنده ، . حکما ,زیباترین سخنان بزرگان سخن و پند کوتاه بزرگان

جعفر محمدی : آقایان! مردم را به خودتان نخندانید


آقایان! مردم را به خودتان نخندانید
درباره موضوع اول که بدعتی جدید در تاریخ بشریت است(!) باید گفت که آیا مجلسیان که مثلاً مردان قانون هستند ، معتقدند اگر دو شهروند که با یکدیگر رابطه دوستی شخصی دارند، عید دیدنی داشته باشند ، باید بروند در مجلس جواب پس بدهند؟!
عصر ایران ؛ جعفر محمدی - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بار دیگر مورد عتاب و خطاب مجلسیان قرار گرفته و قرار است برای ادای توضیحات ، به مجلس برود.
علتش اما خیلی بامزه است:
- چرا با سید محمد خاتمی دیدار کردی؟مجلس
- چرا با نشریات ارزشی برخورد کردی؟

درباره موضوع اول که بدعتی جدید در تاریخ بشریت است(!) باید گفت که آیا مجلسیان که مثلاً مردان قانون هستند ، معتقدند اگر دو شهروند که با یکدیگر رابطه دوستی شخصی دارند، عید دیدنی داشته باشند ، باید بروند در مجلس جواب پس بدهند؟!
وانگهی مگر خاتمی 8 سال رئیس جمهوراین کشور نبود و هم اکنون نیز به عنوان یک شهروند عادی که هیچ حکمی علیه وی وجود ندارد، در همین مملکت زندگی نمی کند؟! آیا دیدار با رئیس جمهور پیشین جمهوری اسلامی ایران، جرم است؟

واقعاً نمایندگانی که وزیر ارشاد را به این جرم(!) ، احضار کرده اند ، در چه فضایی سیر و تنفس می کنند؟ وظیفه این ها ، رسیدگی به دردهای مردم است یا تعقیب این که چه کسی به عید دیدنی چه کسی رفت؟ آیا این ها کار مهم تری در خانه ملت ندارند؟ یعنی این قدر بیکارند؟!

اما درباره برخورد با نشریات نیز مردان قانون گویا نمی دانند که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رأساً برخورد نمی کند بلکه این هیأت نظارت بر مطبوعات است که درباره رسانه ها تصمیم می گیرد؛ هیأت هم متشکل از نمایندگانی از دستگاه های مختلف از جمله خود مجلس شورای اسلامی است.

وانگهی اگر منظور از رسانه های ارزشی ، آن دو هفته نامه ای هستند که مدام دروغ می نوشتند و مصوبات شورای عالی امنیت ملی را رسماً و علناً زیر پا می گذاشتند، واقعاً باید تأسف خورد به حال نمایندگانی که دروغ پردازی های مکرر و قانون شکنی های مداوم را "ارزشی" می دانند؟! دروغ و قانون شکنی ، کجایش کار ارزشی است؟!

البته ما در همان موقع که این دو رسانه توقیف شدند، انتقاد کردیم و گفتیم بگذارید این طیف هم ، بتواند حرفش را بزند و چهره واقعی اش را نمایان کند.
اما این که یک عده نماینده ناآگاه به ترتیبات نظارت بر مطبوعات ، همه اعضای هیات نظارت بر مطبوعات از جمله نمایندگان قوه قضاییه ، مجلس و حوزه علمیه را وانهند و به کسی که از بین 7 نفر عضو هیات ، تنها یک نماینده دارد، بتازند، تنها یک سیاسی کاری است و لاغیر.

به مجلسیان توصیه اکید و دلسوزانه می شود این دو سال پایانی کارشان را به جبران خطاهای نیمه اول نمایندگی شان بپردازند و فرصت محدود خدمت را با این گونه سیاسی کاری ها هدر ندهند و مردم را به خود نخندانند.









نکاتی به بهانه شبهه بر سر هزینه پیامک نوروزی رییس جمهور
من می گم اَنِف، تو نگو اَنِف!
برخی از رسانه های مجازی که مدعی شده و از ارسال پیامک تبریک رییس جمهوری به شهروندان انتقاد می کنند، خودشان با بودجه های عمومی و همه روزه این گونه اخبار را منتشر می کنند و به صورت انبوه و به رایگان پیامک می فرستند.
 عصر ایران؛ مهرداد خدیر - «نوروزی سرشار از شادی و امید را برای تان آرزومندم. حسن روحانی رییس جمهور»؛ این پیامک کوتاه در تعطیلات نوروزی برای بسیاری از شهروندان ارسال شد و چون برای اولین بار رخ می داد و امضای رییس جمهوری ذیل آن بود غافل گیر کننده به حساب می آمد. مشاهدات و شنیده ها نیزاز رضایت و احساس خوشایند مردم از این ابتکار حکایت می کند.پیامک نوروزی

به رغم غلبه احساس مثبت دریافت این پیامک بر جوانب دیگر به مرور برخی زبان به انتقاد گشوده اند و به صورت مشخص به هزینه آن اشاره می کنند. حال آن که پاسخ روشن است: اپراتورها به رایگان پیامک تبریک رییس جمهور را ارسال کرده اند و هیچ هزینه ای بابت آن پرداخت و به بودجه عمومی تحمیل نشده است.

بدین ترتیب بحث هایی چون هزینه 100 ریالی ارسال هر پیامک و هزینه 800 تا 1000 ریالی ارسال پیامک با عنوان تجاری و محاسبات میلیاردی علی القاعده باید بلاموضوع شده باشد اما ادامه بحث نشان می دهد که منتقدین قانع نشده اند.

این نوع مقایسه ها مثل این است که گفته شود تلویزیون بابت هر دقیقه و گاه هر ثانیه آگهی چنین تعرفه ای دارد و رییس جمهور یا دیگری که 60 دقیقه از این امکان استفاده می کند این قدر هزینه روی دست بیت المال می گذارد!

همان گونه که تلویزیون بابت آگهی ها پول های کلان می گیرد و زمان هایی به مراتب بیشتر را در راستای سیاست های خود به افراد مختلف اختصاص می دهد بی آن که ریالی گرفته باشد و چه بسا مبالغی نیز بپردازد اپراتورها نیز در مواردی به رایگان اقدام به ارسال پیامک می کنند و پیام تبریک نوروزی رییس جمهور را نیزمی توان از این دست موارد دانست.

در روزنامه ها و سایت ها نیز بابت یک کادر کوچک آگهی مبالغی دریافت می شود اما ده ها و صد ها مطلب چند برابر آن بدون دریافت وجه درج می شود.

ضمن این که در مورد پیامک نوروزی رییس جمهور این حدس دشوار نیست که نه تنها به اپراتورها تحمیل نشده باشد که خودشان استقبال  و با هم رقابت کرده باشند. چرا که برای آنان ایجاد اعتبار می کند و به فهرست تازه ای از سیم کارت های فعال می توانند دست یابند. چه، در هیچ حالت دیگری نمی توانستند پیامک واحدی را برای همه مشترکان بفرستند.

بنا براین انتقاد اول که نهاد ریاست جمهوری این بودجه را تامین کرده یا شخص رییس جمهور از جیب خود پرداخته پاسخ خود را می یابد: هیچ یک! چون اساسا بودجه ای اختصاص نیافته و رایگان بوده است. با این توضیح دیگر نیازی به ضرب کردن 100 میلیون سیم کارت فعال در قیمت ارسال هر پیامک نیست.

پرسش دوم اما قدری قابل تامل است. مگر رییس جمهور از طریق تلویزیون تبریک نگفته بود؟ چه نیاز به شادباش مجدد؟ در این باره نیز می توان یادآور شد: تبریک تلویزیونی، عام است. حال آن که با دریافت پیامک در گوشی تلفن همراه این احساس به شخص دست می دهد که خود او به عنوان یک شهروند و مستقل از دیگران مخاطب رییس جمهور قرار گرفته است.

یکی از بارزترین تفاوت های جوامع مدرن و توسعه یافته با سنتی و در حال توسعه در بها دادن به فردیت اشخاص است. در جامعه سنتی یا در حال توسعه افراد، توده وار مخاطب قرار می گیرند. اهمیت و ابتکار ارسال این پیامک و تفاوت بارز آن با پیام تبریک عمومی نوروزی از تلویزیون بها دادن به شخصیت فردی و فردیت اشخاص است و همین است که تا کنون سابقه نداشته است. از ویژگی های جوامع مدرن و مدنی «اندیویدوآلیسم» یا همان فردگرایی است.

با این نگاه می توان به انتقاد منتقدین رنگ فلسفی داد و گفت تفکراتی که جامعه را توده وار و فاقد هویت مستقل شهروندی می پسندد نمی توانند از این کار راضی باشند.

این را هم از یاد نبریم که پاره ای نهادهای دیگر مانند ستاد نمازجمعه نیز همه هفته پیامک می فرستند که در طول سال سر به 52 بار می زند. در حالی که زمان و مکان مشخص است و نه نمازگزار منتظر دریافت آن است چرا که از سال ها  قبل از اختراع موبایل و رواج پیامک در این آیین حضور می یافته  و نه کسی که قصد شرکت ندارد پس از دریافت انگیزه حضور پیدا می کند. در این مورد خاص بعید است که اپراتور مربوطه پیامک را به رایگان بفرستد.

توجیه دیگری که درباره ارسال پیامک نوروزی رییس جمهور می توان ارایه داد این است که چنانچه هزینه ای در برمی داشت نیز با منافع پیامک های احتمالی بعدی مثلا در توصیه به انصراف از دریافت یارانه نقدی یا احتمالا پیام های تشکر که برای انصراف دهندگان می فرستد جبران خواهد شد.

این ماجرا یک وجه طعنه آمیز هم دارد: برخی از رسانه های مجازی که مدعی شده و از ارسال پیامک تبریک رییس جمهوری به شهروندان انتقاد می کنند، خودشان با بودجه های عمومی و همه روزه این گونه اخبار را منتشر می کنند و به صورت انبوه و به رایگان پیامک می فرستند و صحنه رقابت در عرصه مجازی را نابرابر ساخته اند و بعید نیست خبر انتقاد از ارسال پیامک رایگان تبریک نوروزی رییس جمهوری را نیز به صورت پیامک و البته رایگان برای مردم فرستاده باشند!

خودشان با بودجه عمومی هر خبری را پیامک کنند اشکالی ندارد ولی رییس جمهوری که از جانب مردم وکالت دارد چنین حقی ندارد! [این داستان را غالبا شنیده ایم که آموزگاری که از عهده تلفظ درست حرف «الف» بر نمی آمد و آن را به صورت «اَنف» تلفظ می کرد از نوآموزان می خواست گفتار او را تکرار کنند و طبعا آن بچه ها می گفتند: اَنف! معلم اما با خشم فریاد بر مِی آورد: من می گم اَنِف، تو نگو اَنف، تو بگو اَنِف!]
 
 








مرزبانان آزاد شدند؛ احساسات را کنار بگذاریم
فراموش نکنیم که به گروگان رفتن از مرزبانان ، هزینه های زیادی را بر کشور تحمیل کرد. نیروهای مرزبانی کشور ، از فرماندهی این نیرو تا خود سربازانی که به گروگان رفتند ، همه و همه در این ماجرا ، به سهم خود دچار قصور و تقصیر بودند.
 عصرایران - از بهمن سال گذشته تا دیروز ، موجی از نگرانی و استرس در ایران وجود داشت و همه، از خانواده های مرزبانان گرفته تا کسانی حتی نام آن 5 گروگان را نمی دانستند، شب و روز دعا کردند و هر آنچه از دست شان بر می آید، برای آزادی آنان انجام دادند.

وقتی هم که خبر شهادت یکی از مرزبانان ، آن هم در سومین روز عید منتشر شد ، غم و اندوه سراسر کشور را فرا گرفت و همه خود را داغدار و همدرد خانواده او دانستند.

اینک اما چهار مرزبان دیگر ، از چنگال تروریست ها رهیده و سلامت به آغوش میهن برگشته اند. همه خوشحال هستیم ، گو این که عضوی از اعضای خانواده مان از اسارت آزاد شده اند.

این خوشحالی ملی ، اما نباید باعث شود مسائل اصلی تر را مورد غفلت قرار دهیم و یا با احساساتی شدن ، از کنارشان بگذریم.
فراموش نکنیم که به گروگان رفتن از مرزبانان ، هزینه های زیادی را بر کشور تحمیل کرد. نیروهای مرزبانی کشور ، از فرماندهی این نیرو تا خود سربازانی که به گروگان رفتند ، همه و همه در این ماجرا ، به سهم خود دچار قصور و تقصیر بودند. نشان به آن نشان که چندی پیش سردار احمدی مقدم ، اعلام کرد که چند نفر از مسوولان مرتبط با این قضیه ، برکنار و به مراجع قضایی نظامی معرفی شدند.

اگر قرار باشد هر از چندی چند سرباز ساده که اساساً برای مرزبانی در منطقه ای مانند سیستان و بلوچستان مهیا نیستند و ای بسا بزرگ ترین دلمشغولی شان هم ، پایان خدمت شان است، توسط چند شرور اخاذ که منطقه را هم مانند کف دست شان می شناسند و به کسی هم پاسخگو نیستند ، به گروگان گرفته شوند ، که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و مدام باید مردم استرس بکشند و دولت هم احتمالاً باج بدهد.


این اتفاق باید باعث شود که مسوولان تأمین امنیت مرزها ، تدابیر جدی تری را برای جلوگیری از تکرار وقایع مشابه بیندیشند ، از جمله بهره گیری از نیروهای حرفه ای برای مرزبانی ، استفاده از پتانسیل نیروهای بومی و قبیله ای ، تسریع در انسداد مرزها ، بهره برداری از امکانات جدید مانند پهپادها و نظایر آن.
ضمناً انتظار می رود در دوران جدید ، وزارت اطلاعات بار دیگر به عصر اقتدار خود در تأمین امنیت عمومی کشور بازگردد چه آن که بخش عمده ای از مسائل مبتلابه در مرزها ، به ویژه در حوزه تروریسم ، به حوزه اطلاعات برمی گردد به گونه ای که با اشراف اطلاعاتی ، بسیاری از حوادث رخ نمی دهند و در صورت وقوع رویدادهای ناگوار ، باز عملیات اطلاعاتی قدرتمند است که می تواند حلّال مشکل باشد.

مخلص کلام آن که باید به سرعت از ابراز احساسات نسبت به آزادی مرزبانان گذر کرد و در عین خوشحالی از آزادی آنها، قصورها و تقصیرها و نقاط ضعف را شناخت و بدون فوت وقت ، اقدام به ترمیم کرد و الّا احتمال تکرار سناریوهای مشابه از سوی تروریست هایی که به هیچ منطق و وجدانی پایبند نیستند ، وجود دارد.





سایت عصر ایران

http://www.asriran.com

نگاهی متفاوت به حادثه تیراندازی در بزرگراه بابایی


زنده باد مداحی آماتور!
مهرداد خدیر
عصر ایران - ماجرای تیراندازی یک مداح مشهور و به تعبیر روزنامه جمهوری اسلامی « گران» در بزرگراه شهید بابایی تهران در یک هفته گذشته واکنش های گسترده ای درپی داشته است. از جمله در همین سایت به این موضوع پرداخته شده است.

به همین خاطر این گفتار بر آن نیست که آنها را تکرار کند. غرض اما اشاره به دو سه نکته کمتر گفته شده است:

1- تصویر نسل ما از «مداح» و « مداحی» یک شغل نبود ولو وجهی هم دریافت می کردند. شخص در عین کسب و کار یا معلمی ، تجارت و کشاورزی در مناسبت های مذهبی تبرکاً  و تیمناً اشعاری می خواند و اصطلاحا اشکی می گرفت و ثوابی می برد. شاید هم پولی می گرفت یا نمی گرفت. مداحی مدرن اما این کار را به یک حرفه تبدیل کرده و از شکل آماتور درآورده است. کما این که روزنامه جمهوری اسلامی در خبر خود بر واژه «گران» تاکید می کند.

نسل انقلاب با سه گونه مداح رو به رو بودند: یکی مداحان سنتی که کاری به کار سیاست نداشتند. پول هم شاید می گرفتند اما نرخ نداشتند و مداحی شغل اصلی آنها نبود.  دسته دوم مداحان سنتی که با انقلاب همراه بودند. نمونه این افراد مداحی بود که به حسینیه جماران می آمد و امام خمینی با شنیدن صدای او اشک می ریخت.(مرحوم حاج سید علی اکبر کوثری). دسته سوم مداحانی که امروزی تر بودند اما از این راه ارتزاق نمی کردند. مشهورترین آنها حسین شمسایی با آن صدای گرم بود که در نهاد ریاست جمهوری مشغول شد و در تصاویر متعدد کنار آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی دیده می شود. اینها همه ذیل روحانیت تعریف می شدند.

2- نسل جنگ مداحانی را به یاد دارد که استعداد خود را برای تهییج مردم علیه تجاوز دشمن به کار گرفتند. مشهور تر از همه صادق آهنگران و در مرتبه بعد کویتی پور بود و چند  نفر دیگر که صدای آنان با جنگ هشت ساله پیوند خورده است. مگر می توان فتح خرمشهر را بدون «ممّد نبودی ببینی ...» تصویر و ترسیم کرد؟

3- بعدتر اما مداحانی ظهور کردند که حرفه ای شده بودند و این به خودی خود البته مذموم نیست.اما پای برخی امتیازها و حمایت های دولتی و حکومتی به میان آمد.

جالب تر از همه این که تا پیش از این تصور می شد مصداق حکومتی بودن آنان تبلیغ از صدا و سیما و دریافتی های مالی از برخی نهادها و حضور در مراسم رسمی است اما قضیه اخیر نشان داد مجوز حمل سلاح را هم باید اضافه کرد. در این روزها از زبان مقامات مختلف شنیده ایم که این شخص مجوز داشته است.  حال آن که می دانیم اگرمجوز نداشت  همان موقع بازداشت می شد.  همین که بازداشت نشده به خاطر همان مجوز است اما آیا داشتن مجوز حمل سلاح می تواند توجیه اسلحه کشی هم باشد؟

مگرافسران آگاهی مجوز حمل سلاح ندارند؟ کجا شنیده ایم که در غیر ماموریت از سلاح استفاده کنند؟
 
مداحی آماتور ما را یاد امثال کوثری، شمسایی و حتی حسین زمان می اندازد و مداحان دوره جنگ آهنگران و کویتی پور را به ذهن می آورد اما نام این جدیدی ها که می آید آدم یاد کمک های شهرداری و احمدی نژاد و اظهار نظرهای پرخاش آمیزسیاسی واخیرا تیراندازی می افتد.

اگر مداحی یک شغل و صنف است اتحادیه راه بیندازند و نرخ تعیین کنند و به همین شغل بسنده کنند. اگر هم برخی با حفظ سمت در نهادهای نظامی و شبه نظامی به این کار نیز اشتغال دارند این دو موقعیت را تفکیک کنند.

راز بقای قیام امام حسین-ع- وجه مظلومانه آن است. هفت تیر کشی یک مداح که مایل است با لقب « خادم الحسین» شناخته شود با این خصیصه تعارض دارد و شاید ناشی از اشتغالات مادی و اقتصادی و سیاسی برخی آقایان باشد.

در باب سی و پنجم قابوسنامه آمده است: « و مدح که گویی در خور ممدوح گوی و آن کسی را که هرگز کارد بر میان نبسته مگوی، شمشیر تو شیر افکن است و به نیزه، کوه بیستون برداری و به تیر، موی شکافی...»

بنده خدا عنصر المعالی کیکاووس بن وُشمگیر نویسنده قابوسنامه بیم داشته ممدوح، کارد بستن هم نداند ولی مادح یا مداح در باب شمشیر او بگوید و حدس نمی زده صدها سال بعد ممکن است خود مداح، مسلح به سلاح باشد.

برادر! با مردمان از«صلاح» بگو نه آن که «سلاح» از نیام برکشی...


عصر ایران